افسر جنگ نرم

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

افسر جنگ نرم

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

افسر جنگ نرم

۹ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شوق انتظار!

  

هیچ داری از دل مهدی خبر؟           

               گریه های هر شبش را تا سحر؟

او که ارباب تمام عالم است           

              من بمیرم، سر به زانوی غم است

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است                    

              جان مولا معصیت دیگر بس است

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان؟!                  

         غربت و تنهایی مولایمان؟!!

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم           

            غافل از مهدی و زهرا گشته ایم

من که دارم ادعای شیعگی           

              پاسخی دارم به جز شرمندگی؟!! 

 

 جای اصلی امام زمان ارواحنافداه در قلب تک تک ماست. همان طور که جای خدا در قلب ما است "قلب خانه خداست غیره خدا را در آن جای ندهید"1 آرامش قلب، تنها در سایه یاد آن حضرت است. از آیت الله بهجت در مورد جزیره خضرا سوال میکنند که آن جزیره کجاست، که بعضی میگویند امام زمان علیه السلام در آنجا زندگی میکنند. ایشان در جواب می فرمایند: جزیره خضرا آن قلبی است که امام زمان (علیه السلام) در آنجا تاب بیاورند و بماند. و البته کوچکترین هدیه این یاد نورانی برای کسی که یاد و نام وجود مقدس امام عصر(علیه السلام) در قلبش مسکن کرده باشد، آرامشی است که از طرف محبوب جانها، به او داده میشود. کسانی که اتصال خویش را با این وجود نورانی تقویت کرده اند به دریای عظیم نور الهی رسیده اند... خوشا به سعادتشان!

و اما ما کجا هستیم؟!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۱
دور لر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به دشمنان (کفار و منافقین) بگویید، خود را برای مرگ آماده کنند!

ظهور نزدیک است...!

 

حقیقتی عظیم و نورانی که در قلب قرآن پنهان و آشکار است. نوری که دشمن برای خاموش کردنش بسیار تلاش کرده، اما خوب میداند که هیچ راهی برای نجاتش نیست و باید خود را برای نابودی آماده کند. قوم سرسخت و لجوج یهود برای از بین بردن این نور، بسیار توطئه کرده اند؛ تا شاید کمی نابودی خود را به تعویق اندازند اما این روزها خوب می دانند که از هر زمان دیگری به نابودی نزدیکترند! "حق" چنان در حال  رشد است که حتی برای کفار هم مورد شناخت قرار گرفته است.

« یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ » مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.1

« وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» و همانا در (کتاب آسمانى) زبور (که) بعد از ذکر، (تورات، نازل شده) نوشتیم که قطعاً بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.2

«وَنُرِ‌یدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْ‌ضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِ‌ثِینَ» ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.3

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۱
دور لر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یاد امام زمان علیه السلام

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیع شریف خود به شیخ مفید می فرمایند: «إِنَّا غَیْرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم وَ لَو لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَکُمُ الْأَعدَاءُ؛ همانا، ما از رعایت حـال شما کوتاهى نمى ‏کنیم و شما را از یاد نمى ‏بریم، چه، در غیر این صورت سختیها و گرفتاری ها بر شما فرو مى ‏آید و دشمنان شما را ریشه‏ کن کرده و از بین مى‏ برند.»1

 

 

وقتی امام منتظرِمان، همواره به یاد ماست و برایمان دعا می کند، چرا ما به یادشان نباشیم؟ چرا ما یادش را همواره در جمع ها و خانواده مان زنده نکنیم؟ چرا ما نکوشیم که به حضرتش خدمت کنیم؟!!

نخستین فایده یاد امام عصر ارواحنافداه، نورانی‌شدن دل و دور شدن از ظلمت گناه است. یاد امام زمان علیه السلام نه تنها دل، که فکر را هم نورانی میکند. کسی که به یاد آن حضرت، دل خود را نورانی ساخت، ضربان روحش منظم خواهد شد و روحش زنده و بیدار می‌ماند و این یادِ دائمی مانع از غفلت روح یا مُردن آن می‌شود. مؤمن در دنیا صعود می‌کند و گناهکار سقوط؛ اما غافل مانند خودرویی است که بی‌حرکت ایستاده و راه نمی رود. بخش عمده‌ای از عمر افراد در غفلت و بی‌حرکتی می‌گذرد که این، ضرری بسیار هنگفت است؛ زیرا سرمایه‌های خدادادی را معطل می‌گذارند و از آن‌ها برای سفر بی‌پایان آخرت توشه‌ای بر نمی‌گیرند. به توصیه استادان اخلاق، در این حالت بهترین راه غفلت‌زدایی ذکر «یا صاحب‌الزمان» است. اگر این ذکر ورد زبان افراد باشد و همواره به یاد آن عزیز آل‌محمد (صلوات الله علیه وآله) باشند، به شکل غیرعادی و ناخواسته ای از غفلت بیرون آمده و صاحب قلبی نورانی خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۱۷
دور لر

بسم الله الرحمن الرحیم

نیمه شعبان؛

لیلة القدر منتظران!

 

«ونُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ »1

پانزدهم شعبان المعظم، سالروز میلاد باسعادت یگانه منجی عالم بشریت حضرت امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است، که به برکت میلاد با سعادت آن حضرت، یکی از پر برکت ترین اعیاد مسلمانان و فرصت معنویِ ارزشمندی برای ارتباط با معبود در کسب برکات الهی است.

 

شب نیمه شعبان، یادآور تولّد اولین و آخرین امید پیامبران و فرستادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) و دارای فضلیتی بس عظیم است و از لحاظ برتری و با فضیلت بودن همانند شب های قدر دارای ارزش و منزلت فراوان می باشد . رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) در برتری این شب پر خیر و برکت می فرمایند: خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه ی ریگ های زمین و موی گوسفندان بندگانش را می آمرزد.2 این کلام پر گهر نشانگر عظمت و شکوه شبی است که بزرگترین تا کوچکترین گناهان، به واسطه ی این شب مورد مغفرت قرار می گیرد. 

  روایات بسیاری از معصومین علیهم السلام، بر احیای شب نیمه شعبان نقل شده؛ تا آن جا که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در فضیلت این شب نورانی فرموده است: «مَنْ أَحْیَا لَیْلَهَ النِّصْفِ‏ مِنْ شَعْبَانَ‏ لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است.»3 امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب‌(علیه السلام) نیز در روایتی از پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) در رابطه با فضیلت احیای شب نیمه شعبان نقل کرده است که «عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:‏ إِذَا کَانَ لَیْلَهُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏ فَقُومُوا لَیْلَهَا وَ صُومُوا نَهَارَهَا فَإِنَّ اللَّهَ …یَقُولُ أَ لَا مُسْتَغْفِرٍ فَاغْفِرْ لَهُ أَ لَا مسترزق فأرزقه حَتَّى یَطْلُعَ الْفَجْر؛ شب نیمه شعبان را احیاء بدارید و روز نیمه شعبان روزه بگیرید که خداوند در این شبانه روز می فرماید آیا توبه کننده ای هست تا توبه او را بپذیرم آیا فردی طلب روزی دارد تا او را بی نیاز کنم.»4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۴۳
دور لر

 

 

رمان بهشت جهنمی از قسمت 26 تا آخر

 

 

بهشت جهنمی قسمت بیست و ششم

 (حسن)

- هنوز معلوم نشده هدفشون چی بوده و چرا اینکارو کردن؟

پدر مریم می پرسد. از صدای گرفته اش پیداست این دو سه روز چقدر خودخوری کرده.

مرتضی سینی چای را از آشپزخانه میگیرد و جلویمان میگذارد. او هم عصبانی ست؛ حق هم دارد. شتاب زده میگوید: "لابد کار همون هیئت محسن شهیده! یا کار اون بهاییا! شک نکنین!"

عباس لبخند ریزی میزند؛ شاید به خامی مرتضی. پدر دوباره می پرسد: "شما که این مدت پیگیر بودید بگید اینا کی بودن؟"

عباس نفسی تازه میکند: "مطمئن باشید از اون هیئت نبودن؛ اونا انقدر احمق نیستن که اینجوری خودشونو خراب کنن. من از روند تحقیقات نیروی انتظامی خبر ندارم.

پدر دلش نمی آید بیشتر از این عباس را اذیت کند. عباس نجیبانه می پرسد: "مصطفی حالش خوبه؟ میشه ببینمش؟"

- توی اتاقشه... بعیده خواب باشه. بفرمایید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۴۵
دور لر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

خلاصه ای از بخش اول رمان نقاب ابلیس؛ داستان روزهای با تو بودن...

مسجد صاحب الزمان در یکی از مناطق قدیمی تهران مسجدی بسیار فعال است...

این مسجد به همت حاج آقای محمدی روحانی مسجد و سید حسین کاظمی پور فرمانده بسیجی، به یک پایگاه فعال تبدیل شده است...

از کلاسهای دفاع شخصی و آموزش های رزمی گرفته تا کلاس های پرسش و پاسخ و بحث و روشنگری در مورد فضای مجازی و انواع کلاس های مختلف برای خواهران...

حسن صبوری پسرخاله ی سیدحسین یکی از دوستان خود، به نام سید مصطفی باقری را جذب مسجد می کند... و باعث می شود تا خانواده سید مصطفی و حسن وارد فعالیت های مسجد شوند...

در نهایت خانم صبوری مریم، خواهر سید مصطفی را برای حسن خواستگاری کرده و خانم باقری هم الهام، خواهر حسن را برای مصطفی خواستگاری میکند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۴۰
دور لر

 

 

رمان روزهای با تو بودن از قسمت 41 تا آخر

 

 

روزهای با تو بودن

قسمت چهل و یکم

حسن که حالا کمی نفسش بالا آمده و گویا حالش از گریه گذشته ست و بی صدا به آن می خندد، می گوید: "سید می خواست بازخورد کلاساشو ارزیابی کنه گفته خاطرات مباحثاتتون را برام بنویسین بعضیا گفتن ما وقت نداریم کلاس های تابستونی زیاد داریم؛ اجازه هست همینجا بگیم او هم اجازه داد بقیه ش هم همینه که میبینی!"

با چشم دنبال همان جوان ساکت می گردم. ردیف دوم نشسته و لبخند میزند. چه پیشرفت بزرگی! از ته سالن رسیده به ردیف دوم!

 خنده ها و مزه پرانی ها که تمام می شود، سیدحسین نگاهی به بقیه می اندازد که ببیند کس دیگری هست یا نه. اتفاقی از همان جوان ساکت می پرسد: شما هم مباحثاتی داشتید؟

البته من سیدحسین را می شناسم؛ میدانم که برخلاف تصور، سوالش به هیچ وجه اتفاقی نیست و می خواهد جوان ساکت را هم بیاورد وسط گود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۳۶
دور لر

 

 

رمان روزهای با تو بودن از قسمت 21 تا قسمت 40

 

روزهای با تو بودن

قسمت بیست و یکم

- خوبه نذاریم یه مدت با امیر بچرخه!

سیدحسین اخم می کند: "نه! این راهش نیست! باید خود مرتضی رو ایمن کنی، یه طوری که حرفای امیر روش تأثیر نذاره. و گر نه حالا امیر نه، یکی دیگه!"

- چطوری؟

- به یه بهونه ای بکشش از تلگرام بیرون. آروم آرومااا! کانالا و گروهای خوب رو تو سروش بهش معرفی کن و بگو حالا که دیگه مدرسه ها تعطیله، تلگرامو لازم نداری! بعدم ببینم! شماها چقدر کتاب میخونید؟

-من؟ کتاب؟

آب دهانم را قورت می دهم: "من... چیزه... خیلی نه! بیشتر کتابای شهدا اگه باشه میخونم... ولی مامان و خواهرم خیلی میخونن."

چشم های سیدحسین گرد می شود: "چی؟ یعنی کتابای دیگه نمیخونی؟ مگه میشه؟"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۳۴
دور لر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رمان نقاب ابلیس / بخش اول / روزهای با تو بودن

رمان زیاد خوانده ایم درباره وقایع دانشگاه و کافی شاپ و...؛ اما این رمان متفاوت است.

بیایید یکبار هم بنشینیم پای حرف مذهبی ترها.

پای درد و دلهایشان، دغدغه هایشان، شوخی هایشان و حتی عاشق شدنشان...!

بیایید سری هم به دنیای دوست داشتنی شان بزنیم و چند روزی را با آنها بگذرانیم.

داستان، داستان جوانی هم سن و سال توست؛ شاید کمی بزرگتر یا کوچکتر. یکی از همان جوانهای امروزی؛ جوانی که میخواهد مرز بین دوست و دشمن را بشناسد؛ و ناگاه خود را در اردوگاه دشمن مییابد.

جوانند اما جنس انتخاب هایشان فرق میکند؛ از جنس مبارزه است. دهه هفتادی اند؛ اما دقیقا در میدان جنگی ایستاده اند، هزاربار سختتر از جنگ سخت. در جنگ سخت، ابلیس رو به رویت میایستد و شمشیر میکشد؛ اما در جنگ امروز، ابلیس نقاب فرشته بر چهره میزند و پنجه آهنینش را زیر دستکش مخملی پنهان میکند.

 

جوانهای این رمان، قرار است نقاب را از چهره ابلیس کنار بزنند...!

 

بسم رب الحسین علیه السلام

 

 

» به جای مقدمه «

این رمان به دلایلی دو بخش هست. بخش اول روزهای با تو بودن و بخش دوم بهشت جهنمی.

لطفا رمان رو زود قضاوت نکنید، ممکنه بعضی قسمتهاش یکم خسته کننده باشه اما محتوای خوبی داره و پیشنهاد میکنم حتی چند دور بخونیدش.

محتوای فصل اول، چکیده یه عالمه مقاله موثق و مستنده که توسط کارشناسان ارشد فضای مجازی نوشته شده وسپس همه این مقالات رو به زبان روان و ساده و خیلی خلاصه توی جریان رمان گذاشته شده. (صل مقالاتش موجوده توی سایت)

اما فصل دوم: )بهشت جهنمی(،بسیار جذابتر از فصل اوله.

فصل دوم نتیجه ساعتها مطالعه و تحقیق و مصاحبه (غیرمستقیمو مشاهده و انالیز اخبار و فیلم های دوربینای مداربسته و فیلم ها و پیام های منتشر شده توی فضای مجازیه که البته بهش رنگ داستانی دادیم و اسامی اشخاص و مکان ها واقعی نیستانتشار فصل دوم میتونه برامون گرون تموم بشه اما خودم رو در برابر امام زمان)روحی فداه(  و مردم و مخصوصا جوونای کشورم مسئول میدونمو برای همین بقیه همکارا حاضر نشدن نامشون منتشر بشه. )و نبایدم میشد(.

اینم بگم که انتشار این رمان، الان و توی دی ماه خالی از لطف نیستچرا؟ بعدا می فهمید...!

خلاصه که ازتون میخوام حتما حتما حتما رمان رو تا آخر بخونید و قضاوت نکنیدچون پای این رمان خیلی هزینه دادیم و واجبه که این مطالب رو بدونید...

ببخشید پرحرفی کردم!

دوستدار شما، فاطمه شکیبا

دی ماه 97

التماس دعا

بسم رب الحسین)ع(

این ناچیز، تقدیم به شهید محمدحسین حدادیان و شهید سجاد شاهسنایی، شهدای مظلوم

 

امنیت...!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۳۱
دور لر